دادن خدا به مقام او، فرق بگذارند، تقاضاى دعا را مجاز و غير آن را ممنوع بشمارند، در حالى كه هيچ گونه فرق منطقى ميان اين دو ديده نمىشود.
رابعاً- بعضى از نويسندگان و دانشمندان اهل تسنن، مخصوصاً «وَهّابىها» با لجاجت خاصّى كوشش دارند تمام احاديثى كه در زمينه توسّل وارد شده است را تضعيف كنند و يا با اشكالات واهى و بىاساس، آنها را به دست فراموشى بسپارند.
آنها در اين زمينه چنان بحث مىكنند كه هر ناظر بىطرفى احساس مىكند قبلًا عقيدهاى براى خود انتخاب كرده، سپس مىخواهند عقيده خود را به روايات اسلامى «تحميل» كنند، و هر چه مخالف آن بود به نوعى از سر راه خود كنار بزنند.
در حالى كه يك محقق هرگز نمىتواند چنين بحثهاى غير منطقى و تعصّبآميزى را بپذيرد.
خامساً- همان طور كه گفتيم، روايات توسّل به حدّ تواتر رسيده يعنى به قدرى زياد است كه ما را از بررسى اسناد آن بىنياز مىسازد.
علاوه بر اين، در ميان آنها روايت صحيح نيز فراوان است با اين حال، جائى براى خردهگيرى در پارهاى از اسناد آنها باقى نمىماند.
سادساً- از آنچه گفتيم روشن مىشود رواياتى كه در ذيل اين آيه وارد شده و مىگويد: پيغمبر به مردم مىفرمود: از خداوند براى من «وسيله» بخواهيد «1» و يا آنچه در «كافى» از على عليه السلام نقل شده كه: وسيله بالاترين مقامى است كه در