است، از آيه فوق چند مطلب استفاده مىشود:
1- مردم موظفند درباره اصول دين و مسائلى همانند صدق دعوى پيامبر صلى الله عليه و آله و حقانيت قرآن مطالعه و بررسى كنند و از تقليد و قضاوتهاى كوركورانه بپرهيزند.
2- قرآن- بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند- براى همه قابل درك و فهم است؛ زيرا اگر قابل درك و فهم نبود دستور به «تدبر» در آن داده نمىشد.
3- يكى از دلائل حقانيت قرآن و اين كه از طرف خدا نازل شده اين است كه در سراسر آن تضاد و اختلاف نيست براى روشن شدن اين حقيقت به توضيح زير توجه فرمائيد:
«روحيات هر انسانى دائماً در تغيير است، قانون تكامل در شرائط عادى در صورتى كه وضع استثنائى به وجود نيايد، انسان، روحيات و افكار او را هم در بر مىگيرد و دائماً با گذشت روز و ماه و سال، زبان و فكر و سخنان انسانها را دگرگون مىسازد، اگر با دقت نگاه كنيم هرگز نوشتههاى يك نفر نويسنده در طى مدتى يكسان نيست، بلكه آغاز و انجام يك كتاب نيز تفاوت دارد، مخصوصاً اگر كسى در كوران حوادث بزرگ قرار گرفته باشد، حوادثى كه پايه يك انقلاب فكرى، اجتماعى و عقيدهاى همه جانبه را پىريزى كند.
او هر قدر بخواهد سخنان خود را يكسان، يكنواخت و عطف به سابق تحويل دهد قادر نيست، به خصوص اگر درسنخوانده و پرورش يافته يك محيط كاملًا عقب افتاده باشد.
اما قرآن كه در مدت 23 سال بر طبق احتياجات و نيازمندىهاى تربيتى مردم در شرائط و ظروف كاملًا مختلف نازل شده، كتابى است كه درباره موضوعات كاملًا متنوع سخن مىگويد و مانند كتابهاى معمولى كه تنها يك