مو و پشم بر بدن آنها روئيده است). «1»
و از آنجا كه حلّيت حيواناتى مانند شتر، گاو و گوسفند قبل از اين آيه براى مردم مشخص بوده، ممكن است آيه اشاره به حلّيت جنينهاى آنها باشد.
ولى آنچه نزديكتر به نظر مىرسد اين است كه آيه، معنى وسيعى دارد، هم حلال بودن اين گونه حيوانات را بيان مىكند، و هم «جنين» آنها را، و اگر حكم اين گونه حيوانات در سابق نيز معلوم بوده در اينجا به عنوان مقدمهاى براى استثنائات بعد تكرار شده است.
از آنچه در تفسير اين جمله گفتيم روشن شد كه ارتباط اين حكم با اصل كلّى لزوم وفاى به عهد، از اين نظر است كه اين «اصل كلّى»، احكام الهى را كه يك نوع پيمان خدا با بندگان است مورد تأكيد قرار مىدهد.
سپس به دنبال آن تعدادى از احكام، بيان شده كه حلال بودن گوشت پارهاى از حيوانات و حرام بودن گوشت پارهاى ديگر، يكى از آنها محسوب مىشود.
پس از آن، در ذيل آيه دو مورد از حكم حلال بودن گوشت چهارپايان را استثناء كرده، مىفرمايد: «به استثناى گوشتهائى كه تحريم آن به زودى براى شما بيان مىشود» «إِلَّا ما يُتْلى عَلَيْكُمْ».
و «به استثناى حال احرام (براى انجام مناسك حج يا انجام مناسك عمره كه در اين حال) صيد كردن حرام است» «غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ». «2»
و در پايان مىفرمايد: «خداوند هر حكمى را بخواهد صادر مىكند» «إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُريدُ».