است اين نوع شكستگى بسيار دردناك و رنجآور است، و به همين دليل «عنت» در مشكلات طاقتفرسا و كارهاى رنجآور استعمال شده است.
فلسفه اين حكم، ممكن است اين باشد، كه كنيزان مخصوصاً در آن زمان در شرائط تربيتى نامطلوبى به بار مىآمدند و طبعاً داراى كمبودهائى از نظر «اخلاقى»، «روانى» و «عاطفى» بودهاند، و مسلماً فرزندانى كه ثمره ازدواج با آنها بود، رنگ اخلاقى مادر را كم و بيش داشت، و به همين جهت، اسلام طرح دقيقى براى آزادى تدريجى بردگان تنظيم كرده است، تا به اين سرنوشت گرفتار نشوند، و ضمناً به خود بردگان امكان داده شود، تا با يكديگر ازدواج كنند.
البته، اين موضوع منافات با آن ندارد كه بعضى از كنيزان وضع استثنائى خاصى از نظر اخلاقى و تربيتى داشته باشند؛ زيرا آنچه در بالا اشاره شد مربوط به وضع اكثريت آنها بوده است و اگر مىبينيم مادر بعضى از بزرگان اسلام كنيز بودهاند از همين نظر است.
ولى بايد توجه داشت آنچه در مورد كنيزان در غير مورد ضرورت ممنوع است، ازدواج با آنهاست، نه آميزش جنسى از راه مالكيت.
بعد از آن مىافزايد: «خوددارى كردن از ازدواج با كنيزان تا آنجا كه توانائى داشته باشيد و دامان شما آلوده گناه نگردد، به سود شما است» «وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ».
و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند نسبت به آنچه در گذشته بر اثر بىخبرى انجام دادهايد، آمرزنده و مهربان است» «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ».
***