مصالح به دست خداست؛ زيرا انسان آنچه را مربوط به خير و صلاح اوست در همه جا نمىتواند تشخيص دهد.
ممكن است بعضى گمان كنند پدران و مادران بيشتر به نيازمندىهاى او پاسخ مىگويند، و بنابراين بايد در ارث بر فرزندان مقدم باشند.
و ممكن است جمعى عكس اين را فكر كنند.
اگر قانون ارث به دست مردم مىبود هزار گونه هرج و مرج و نزاع و اختلاف در آن واقع مىشد، اما خدا كه حقايق امور را آن چنان كه هست مىداند، قانون ارث را بر نظام ثابتى كه خير بشر در آن است، قرار داده.
لذا در پايان آيه مىفرمايد: «اين قانونى است كه از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حكيم است» «فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً».
اين جمله براى تأكيد مطالب گذشته است، تا جاى هيچ گونه چانه زدن براى مردم درباره قوانين مربوط به سهام ارث باقى نماند.
***
در آيه بعد، چگونگى ارث زن و شوهر از يكديگر توضيح داده شده، مىفرمايد: «و براى شما نصف ميراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند» «وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ».
ولى «اگر فرزند و يا فرزندانى داشته باشد (حتى از شوهر ديگرى) تنها يك چهارم ميراث آنها از آن شما است» «فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ».
البته اين تقسيم نيز «بعد از پرداخت بدهىهاى همسر و انجام وصيتهاى مالى اوست» «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ بِها أَوْ دَيْنٍ».
اما ارث زنان از ثروت شوهران در صورتى كه شوهر فرزندى نداشته باشد يك چهارم اصل مال است، مىفرمايد: «و براى زنان شما يك چهارم ميراث شما