آينده ميدانيد كسى كه چنين است بايد علل و عوامل مرگ خود را بتواند پيشبينى كرده و خنثى سازد آيا شما چنين قدرتى داريد؟
وانگهى، اگر شما در ميدان جهاد و در راه سربلندى و افتخار كشته نشويد، آيا عمر جاويدان خواهيد داشت؟
آيا مىتوانيد مرگ را براى هميشه از خود دور سازيد؟
بنابراين، شما كه نمىتوانيد قانون مسلّم مرگ را از ميان ببريد، پس چرا در ميان بستر با ذلت بميريد؟ چرا با افتخار در ميدان جهاد در برابر دشمن شربت شهادت ننوشيد؟!
در آيه فوق، نكته ديگرى وجود دارد كه بايد به آن توجه كرد:
و آن اين كه: از مؤمنان تعبير به «برادر» شده در حالى كه هرگز مؤمنان برادر منافقان نيستند، اين يك نوع سرزنش به آنها است كه شما مؤمنان را برادر خود مىدانستيد، چرا در اين لحظات حساس، دست از حمايت آنها برداشتيد و لذا بلافاصله بعد از تعبير «اخْوانِهِمْ» جمله «قَعَدُوا» يعنى از جنگ بازنشستند، ذكر شده، آيا انسان ادعاى برادرى مىكند؟ و بلافاصله از حمايت برادر خود باز مىنشيند؟!.
***