از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با ياران خود مشورت كرد و نظر اكثريت بر اين شد كه اردوگاه، دامنه احد باشد و ديديم كه اين نظر، محصول رضايت بخشى نداشت. در اينجا بود كه اين فكر به نظر بسيارى مىرسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله در آينده نبايد با كسى مشورت كند.
قرآن به اين طرز تفكر پاسخ مىگويد و دستور مىدهد: باز هم با آنها مشورت كن، هر چند نتيجه مشورت در پارهاى از موارد، سودمند نباشد؛ زيرا در بررسى كلى، منافع آن روى هم رفته به مراتب بيش از زيانهاى آن است و اثرى كه در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصيت آنها وجود دارد از همه اينها بالاتر است.
اكنون ببينيم پيامبر صلى الله عليه و آله در چه موضوعاتى با مردم مشورت مىكرد؟
گرچه كلمه «الأَمْر» در «شاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ» مفهوم وسيعى دارد و همه كارها را شامل مىشود، ولى مسلّم است پيامبر صلى الله عليه و آله هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمىكرد، بلكه صرفاً تابع وحى بود.
بنابراين مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود، و به عبارت ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله در قانونگذارى، هيچ وقت مشورت نمىكرد، بلكه در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مىخواست.
لذا هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله پيشنهادى را طرح مىكرد مسلمانان، نخست سؤال مىكردند: آيا اين يك حكم الهى است؟ و يك قانون است كه قابل اظهار نظر نباشد و يا مربوط به چگونگى تطبيق قوانين؟
اگر از قبيل دوم بود اظهار نظر مىكردند و اگر از قبيل اول بود تسليم مىشدند، كه نمونه آن در نبرد «بدر» است.
در جنگ «بدر» لشكر اسلام طبق فرمان پيغمبر صلى الله عليه و آله مىخواستند در نقطهاى