بعضى گفتهاند: منظور از «أَشْقى» در اينجا معاندين و دشمنان حق است؛ چرا كه مردم سه گروهند: گروهى عارف و آگاه، گروهى متوقف و شاك، و گروهى معاند، و طبيعى است كه گروه اول و دوم از تذكرات منتفع مىشوند، تنها گروه سوّماند كه بهره مثبتى نمىگيرند، و تنها تأثير تذكر در مورد آنها همان اتمام حجت است.
ضمناً، از اين آيه استفاده مىشود: پيامبر صلى الله عليه و آله گروه سوم را هم نيز مشمول تذكرات خود قرار مىداد، ولى آنها دورى مىكردند و چهره بر مىتافتند.
قابل توجه اين است كه: در اين دو آيه «شقاوت» نقطه مقابل «خشيت» قرار داده شده، در حالى كه قاعدتاً بايد در مقابل سعادت قرار گيرد، و اين به خاطر آن است كه: ريشه اصلى سعادت و خوشبختى انسان، همان احساس مسئوليت و خشيت است.
***
و در آيه بعد، سرنوشت گروه اخير را چنين بيان مىكند: «همان شقاوتمندى كه در آتش بزرگ دوزخ وارد مىشود، و در آن جاى مىگيرد» «الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى».
***
«سپس در آن آتش براى هميشه مىماند، نه مىميرد، و نه زنده مىشود» «ثُمَّ لايَمُوتُ فِيها وَ لايَحْيى».
يعنى، نه مىميرد كه آسوده گردد، و نه حالتى را كه در آن است مىتوان زندگى نام نهاد، بلكه، دائماً در ميان مرگ و زندگى دست و پا مىزند، و اين بدترين بلا و مصيبت براى آنها است.
در اين كه: منظور از: النَّارَ الْكُبْرى «آتش بزرگ» چيست؟ جمعى گفتهاند: