«غُلْب» (بر وزن قفل) جمع «اغلب» و «غلباء» به معنى گردن كلفت است، و در اصل از ماده «غلبه» گرفته شده، و در اينجا به معنى درختان بلند و تنومند است.
***
پس از آن، مىافزايد: «و ميوه و چراگاه» «وَ فاكِهَةً وَ أَبّاً».
«أَبّ» (با تشديد باء) به معنى گياهان خودرو، و چراگاهى است كه آماده چريدن حيوانات و يا چيدن گياهان باشد، و در اصل معنى «آمادگى» را مىبخشد، و از آنجا كه اين گونه چراگاهها آماده بهرهبردارى است، به آن «أَبّ» گفته شده.
بعضى نيز گفتهاند: منظور از «أَبّ» ميوههائى است كه قابل خشك كردن و ذخيره نمودن براى زمستان است، به مناسبت اين كه هميشه آماده بهرهبردارى است.
بسيارى از مفسران اهل سنت و شيعه در ذيل اين آيه نقل كردهاند: روزى «عمر» بر منبر بود و اين آيات را تلاوت كرد، سپس گفت: همه اينها را ما مىشناسيم اما «أَبّ» چيست؟ نمىدانم، سپس عصائى را كه در دست داشت رها كرده، گفت: به خدا سوگند اين يك نوع تكلّف است، چه اشكالى دارد معنى «أَبّ» را ندانى! شما از چيزى از كتاب اللّه پيروى كنيد كه براى شما تبيين شده، و به آن عمل نمائيد و آنچه را نمىدانيد و نمىفهميد موكول به پروردگار كنيد!. «1»
اين، نشان مىدهد: او مفهوم كلمه «أَبّ» را چيز پيچيدهاى مىدانست، در حالى كه با مراجعه به متون لغت روشن مىشود: مطلب پيچيدهاى نيست.
و عجب اين كه: در «درّ المنثور» آمده است: همين سؤال را از «ابوبكر»