فى المثل: همين «حرص» نيروئى است كه به انسان اجازه نمىدهد به زودى از تلاش و كوشش بازايستد، و با رسيدن به نعمتى سير شود، اين يك عطش سوزان است كه بر وجود انسان مسلط است، اگر اين صفت در مسير تحصيل علم و دانش به كار افتد، و انسان، حريص در علم و يا به تعبير ديگر، تشنه و عاشق بىقرار علم باشد، مسلماً مايه كمال او است، اما اگر در مسير ماديات به كار افتد، مايه شرّ، بدبختى و بخل مىگردد.
به تعبير ديگر: اين صفت، شاخهاى از «حبّ ذات» است، و «حبّ ذات» چيزى است كه انسان را به سوى كمال مىفرستد، اما اگر در مسير انحرافى واقع شود، به سوى انحصارطلبى، بخل، حسد و مانند آن پيش مىرود.
در مورد مواهب ديگر نيز مطلب همين گونه است: خداوند قدرت عظيمى در دل «اتم» آفريده كه مسلماً مفيد و سودمند است، ولى هر گاه از اين قدرت درونى اتم سوء استفاده شود و از آن بمبهاى ويرانگر بسازند، نه نيروگاههاى برق و وسائل صنعتى ديگر، اين مايه شرّ و فساد خواهد بود.
و با توجه به بيان فوق، مىتوان ميان تمام آياتى كه در قرآن مجيد درباره «انسان» وارد شده است جمع كرد. «1»
***
آن گاه، به ذكر اوصاف انسانهاى شايسته، به صورت يك استثناء، ضمن بيان نه صفت از اوصاف بر جسته پرداخته، مىگويد:
«مگر نمازگزاران» «إِلَّا الْمُصَلِّينَ».
***