تعبير به «شاكِراً» و «كَفُوراً» مناسبترين تعبيرى است كه در اينجا امكان دارد؛ چرا كه در مقابل نعمت بزرگ هدايت الهى، آنها كه پذيرا و تسليم شوند، و راه هدايت پيش گيرند، شكر اين نعمت را به جا آورده، و آنها كه مخالفت كنند كفران كردهاند.
و از آنجا كه از دست و زبان هيچ كس بر نمىآيد، كه از عهده شكرش به در آيد، در مورد «شكر» تعبير به اسم فاعل كرده، در حالى كه در مورد «كفران» تعبير به «كفور» (صيغه مبالغه) آمده؛ زيرا آنها كه اين نعمت بزرگ را ناديده بگيرند بالاترين كفران را كردهاند؛ چرا كه خداوند انواع وسائل هدايت را در اختيار آنها گذارده، و اين نهايت كفران است كه همه را ناديده بگيرد و راه خطا برود.
ضمناً، بايد توجه داشت «كفور» واژهاى است كه هم در مورد كفران نعمت به كار مىرود و هم در مورد «كفر اعتقادى» (همان گونه كه «راغب» در «مفردات» آورده است).
***
در آخرين آيه مورد بحث، اشاره كوتاه و پرمعنائى به سرنوشت كسانى كه راه كفر و كفران را مىپويند كرده، مىفرمايد: «ما براى كافران زنجيرها و غلها و شعلههاى سوزان آتش آماده كردهايم» «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلْا وَ أَغْلالًا وَ سَعِيراً».
تعبير به أَعْتَدْنا: «آماده كردهايم» تأكيدى است بر مسأله حتمى بودن مجازات اين گروه، درست است كه آماده كردن از قبل، كار كسانى است كه توانائى محدودى دارند و احتمال مىدهند به هنگام نياز توانائى پيدا نكنند، و اين معنى درباره خداوند موردى ندارد؛ چرا كه هر چه را اراده كند با فرمان «كُن» فوراً موجود مىشود، در عين حال براى بيان قطعى بودن مجازات كافران اعلام