در اين كه چند نفر در اين مدت طولانى به نوح عليه السلام ايمان آوردند، و با او بر كشتى سوار شدند، نيز گفتگو است: بعضى 80 نفر و بعضى 7 نفر! نوشتهاند.
داستان نوح در ادبيات عربى و فارسى انعكاس فراوانى دارد، و بيشتر روى طوفان و كشتى نجات او تكيه شده است. «1»
«نوح»، اسطورهاى از صبر، شكر و مقاومت بود و گفتهاند: نخستين كسى است كه براى هدايت انسانها علاوه بر منطق وحى از منطق استدلال و عقل نيز كمك گرفت، (همان گونه كه در آيات اين سوره به خوبى منعكس است) و به همين دليل، حق بزرگى بر همه خداپرستان جهان دارد.
شرح حال نوح عليه السلام را با حديثى از امام باقر عليه السلام پايان مىدهيم: فرمود: نوح هنگام غروب و صبح، اين دعا و نيايش را مىخواند: أمْسَيتُ أَشْهَدُ أَنَّهُ ما أَمْسى بِى مِنْ نِعْمَةٍ فِى دِيْنٍ أَوْ دُنْيا فَانَّها مِنَ اللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْحَمْدُ بِها عَلَىَّ وَ الشُّكْرُ كَثِيْراً، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «انَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً» فَهذا كانَ شُكْرَهُ:
«شام كردم در حالى كه گواهى مىدهم هر نعمتى در دين و دنيا دارم از خداوند يگانهاى است كه شريك ندارد، بر من است كه او را بر اين نعمتها ستايش كنم و بسيار شكر گويم.
به همين جهت خداوند در قرآن نازل فرموده كه او بنده شكرگزارى بود و شكر نوح چنين بود». «2»
***
2- در جمله رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً: «پروردگارا مرا ببخش، پدر و مادرم را و هر مؤمنى در خانه من وارد شود».