و ناراحتكننده است.
***
پس از آن، براى مجسم ساختن شدت خشم «دوزخ» مىافزايد: «نزديك است از شدت غضب پاره پاره شود»! «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ». «1»
درست همانند ظرف عظيمى كه روى آتش فوق العاده پرحرارتى گذاردهاند، و چنان مىجوشد و زير و رو مىشود كه، هر زمان بيم متلاشى شدن آن مىرود، و يا همچون انسان خشمگينى كه مىجوشد، مىخروشد، فرياد مىكشد و نزديك است منفجر گردد، آرى، چنين است منظره دوزخ، اين كانون خشم خدا!
سپس، ادامه مىدهد: «هر زمان گروهى از كافران در آن افكنده مىشوند نگهبانان دوزخ از روى تعجب و توبيخ از آنها سؤال مىكنند: مگر شما رهبر و راهنما نداشتيد؟ مگر انذاركننده الهى به سراغ شما نيامد؟ پس چرا به اين روز سياه افتادهايد»؟! «كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ».
آنها باور نمىكنند، انسانى آگاهانه و با داشتن رهبر آسمانى، به چنين سرنوشتى گرفتار شود، و چنين جايگاهى را براى خود انتخاب كند.
***
و آنان در پاسخ «مىگويند: آرى انذاركننده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم خداوند هرگز چيزى نازل نكرده و خداوند وحى بر كسى نفرستاده است، تا به هواى نفس خويش ادامه دهيم، حتى به آنها گفتيم شما در گمراهى عظيمى هستيد»! «قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ».