با اين حال، ما چگونه مىتوانيم كسانى را كه فى المثل در «جنگ جمل» حضور يافتند، و بر روى امام خود شمشير كشيدند، نه اخوت اسلامى را رعايت كردند، و نه سينهها را از غل و كينه و حسد و بخل پاك ساختند، و نه سبقت در ايمان على عليه السلام را محترم شمردند، محترم بشمريم و هر گونه انتقاد از آنها را گناه بدانيم، و چشم بسته در برابر سخنان اين و آن تسليم شويم؟!
بنابراين، ما در عين احترام به پيشگامان در خط ايمان، پرونده اعمال آنها را چه در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله، و چه در طوفانهاى شديدى كه بعد از او در جامعه اسلامى در گرفت، دقيقاً تحت بررسى قرار مىدهيم، و بر اساس معيارهائى كه در همين آيات از قرآن دريافتهايم، درباره آنها قضاوت و داورى مىكنيم، پيوند خود را با آنها كه بر سر عهد و پيمان خود باقى ماندند، محكم مىسازيم، و از آنها كه در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله يا بعد از او رابطه خود را گسستند مىبريم، اين است يك منطق صحيح و هماهنگ با حكم قرآن و عقل.
***