تلسكوبها نمىتوان ديد. بلكه قسمتى از آنها با تلسكوب هم قابل مشاهده نيست، فقط با وسائل خاصى مىتوان از آنها عكسبردارى كرد، همه اينها در مدار مخصوص خود شناورند، و هيچ احتمال اين را ندارد كه، يكى از آنها در حوزه جاذبه ستاره ديگرى قرار گيرد، يا با يكديگر تصادف كنند، و در واقع چنين تصادفى همانند اين است كه، فرض كنيم يك كشتى اقيانوسپيما در درياى مديترانه با كشتى ديگرى در اقيانوس كبير، تصادف كند، در حالى كه هر دو كشتى به يكسو، و با سرعت واحدى در حركتند، و چنين احتمالى اگر محال نباشد، لااقل بعيد است»!. «1»
با توجه به اين اكتشافات علمى از وضع ستارگان، اهميت سوگند بالا روشنتر مىگردد.
***
و به همين دليل، در آيه بعد مىافزايد: «و اين سوگندى است بسيار بزرگ اگر بدانيد» «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ».
تعبير به «لَوْ تَعْلَمُون» (اگر بدانيد) به خوبى گواهى مىدهد كه، علم و دانش بشر در آن زمان، اين حقيقت را به طور كامل درك نكرده بود، و اين خود يكى از اعجازهاى علمى قرآن محسوب مىشود، در عصرى كه شايد هنوز عدهاى مىپنداشتند ستارگان ميخهاى نقرهاى هستند كه بر سقف آسمان كوبيده شدهاند!، يك چنين بيانى- آن هم در محيطى كه به حق محيط جهل و نادانى محسوب مىشد- از يك انسان عادى، محال است صادر شود.
***
اكنون ببينيم اين قسم عظيم براى چه منظورى ذكر شده؟ آيه بعد پرده از