وسيله، در تمام صنايع است، مىفرمايد: «آيا هيچ درباره آتشى كه مىافروزيد انديشيدهايد»؟ «أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ».
***
«آيا شما درخت آن را آفريدهايد يا ما آفريدهايم»؟ «أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ».
«تُورُون» از ماده «ورى» (بر وزن نفى) به معنى «مستور ساختن» است، و به آتشى كه در وسائل آتشافروزى نهفته است و آن را از طريق جرقه زدن بيرون مىآورند، «ورى» و «ايراء» مىگويند.
توضيح اين كه: براى افروختن آتش، و ايجاد جرقه نخستين كه، امروز از كبريت و فندك و مانند آن استفاده مىكنند، در گذشته، گاه از «آهن» و «سنگ چخماق» بهره مىگرفتند، و آنها را به يكديگر مىزدند و جرقه ظاهر مىشد، اما اعراب حجاز از دو نوع درخت مخصوص كه در بيابانها مىروئيد و به نام «مرخ» و «عفار» ناميده مىشد، به عنوان دو چوب آتشزنه، استفاده مىكردند، اولى را زير قرار مىدادند و دومى را روى آن مىزدند، و مانند سنگ و چخماق جرقه از آن توليد مىشد.
غالب مفسران، آيات فوق را به همين معنى تفسير كردهاند كه: خداوند مىخواهد از آتشى كه در چوب اين گونه درختان نهفته شده، و از آن به عنوان آتشزنه استفاده مىشود، استدلال بر نهايت قدرت خود كند، كه در «شجر اخضر» (درخت سبز) آتش و نار آفريده است، در حالى كه، جان درخت در آب است، آب كجا و آتش كجا؟!
آن كس كه چنين توانائى دارد كه، اين آب و آتش را در كنار هم، بلكه در درون هم نگهدارى كند، چگونه نمىتواند مردگان را لباس حيات بپوشاند، و در