منع و دفاع در مقابل دشمن است، كه در مورد خداوند جز به صورت مجاز صحيح نيست، و از آن مهمتر شأن نزول آيه است، كه بعد از ماجراى «حديبيه» كه بعضى نسبت به مقام شامخ پيامبر صلى الله عليه و آله بىحرمتى كرده بودند نازل شده، و آيه براى توجيه مسلمانان نسبت به وظائفشان در مقابل رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل گرديده است.
به علاوه، نبايد فراموش كرد، اين آيه به عنوان نتيجهاى براى آيه قبل است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را به عنوان «شاهد»، «بشير» و «نذير» توصيف مىكند، و اين امر، زمينهساز دستوراتى است كه در آيه بعد آمده.
***
در آخرين آيه مورد بحث، اشاره كوتاهى به واقعه «بيعت رضوان» مىكند كه در آيه 18 همين سوره به طور مشروحتر آمده است.
توضيح اين كه: همان گونه كه گفتيم، طبق تواريخ مشهور، پيامبر صلى الله عليه و آله به دنبال خوابى كه ديده بود، همراه با 1400 نفر به قصد انجام عمره از «مدينه» خارج شد، ولى در نزديكى «مكّه»، مشركان تصميم گرفتند، از ورود او و يارانش به «مكّه» جلوگيرى كنند، پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش در سرزمين «حديبيه» توقف فرمود، و سفيرانى ميان او و «قريش» رد و بدل شد، تا به قرار داد «صلح حديبيه» انجاميد.
در اين مأموريتها يك بار «عثمان» از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور شد كه اين پيام را به اهل «مكّه» برساند كه: او به قصد جنگ نيامده، و تنها قصدش زيارت خانه خدا است، ولى، مشركان، «عثمان» را موقتاً توقيف كردند، و همين امر سبب شد كه در ميان مسلمانان خبر قتل او شايع گردد، و اگر چنين چيزى صحت مىداشت، دليل بر اعلان جنگ از طرف «قريش» بود، لذا پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ما از