جلوگيرى از دعوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله كه خطر بزرگى براى منافع نامشروع آنها محسوب مىشد، بينديشند.
يكى از مردان قبيله «بنى عبدالدار» گفت: ما بايد منتظر باشيم كه او بميرد؛ زيرا به هر حال او شاعر است و به زودى از دنيا خواهد رفت، همان گونه كه «زهير» و «نابغه» و «اعشى» (سه نفر از شعراى جاهليت) از دنيا رفتند، (و بساطشان برچيده شد، و بساط محمّد صلى الله عليه و آله نيز با مرگش برچيده خواهد شد) اين را گفتند، و پراكنده شدند، آيات فوق نازل گشت و به آنها پاسخ گفت. «1»
***
تفسير:
اگر راست مىگويند كلامى مانند آن را بياورند
در آيات گذشته، قسمتهاى قابل توجهى از نعمتهاى بهشتى و پاداشهاى پرهيزگاران آمده بود، و در آيات قبل از آن، بخشى از عذابهاى دردناك دوزخيان.
در نخستين آيه مورد بحث، به عنوان يك نتيجهگيرى از آيات گذشته مىفرمايد: «حال كه چنين است تذكر ده و يادآورى كن» «فَذَكِّرْ».
چرا كه دلهاى حقطلبان، با شنيدن اين سخنان، آمادهتر مىشود، و هنگام آن رسيده است كه، سخنان حق را براى آنها بيان كنى.
اين تعبير، به خوبى نشان مىدهد كه، هدف اصلى از ذكر آن همه نعمتها و مجازاتهاى اين دو گروه، آماده ساختن زمينه روحى براى پذيرش حقايق تازه است، و در حقيقت، هر گويندهاى نيز براى تأثير سخن و نفوذ كلامش، بايد از اين روش بهرهگيرى كند.