«حميت جاهليت»، صورت مىگيرد، و پافشارى اقوام منحرف در برابر انبياء و رهبران الهى نيز، غالباً از همين رهگذر است.
در حديثى از امام على بن الحسين عليه السلام مىخوانيم كه وقتى از حضرت درباره «عصبيت» سؤال كردند، فرمود: الْعَصَبِيَّةُ الَّتِي يَأْثَمُ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا أَنْ يَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَيْراً عَنْ خِيَارِ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ لَيْسَ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَكِنْ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُعِينَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ: «تعصبى كه موجب گناه است، اين است كه، انسان بَدانِ قوم خود را از نيكان قوم ديگر برتر بشمرد، ولى دوست داشتن قوم خود تعصب نيست، تعصب آن است كه، آنها را در ظلم و ستم يارى كند». «1»
بهترين راه مبارزه با اين خوى زشت، و طريق نجات از اين مهلكه بزرگ، تلاش و كوشش براى بالا بردن سطح فرهنگ و فكر و ايمان هر قوم و جمعيت است.
در حقيقت، داروى اين درد را قرآن مجيد در همين آيه مورد بحث بيان كرده، آنجا كه در نقطه مقابل آن، از مؤمنانى بحث مىكند كه داراى سكينه و روح تقوا هستند، بنابراين آنجا كه ايمان و سكينه و تقوا است، حميت جاهليت نيست، و آنجا كه حميت جاهليت است، ايمان و سكينه و تقوى نيست!.
***