رسوبات آن در مغزهاى گروهى باقيمانده، تا آنجا كه فرشتگان را به صورت زن و دختر ترسيم مىكنند؟ حتى به اصطلاح «فرشته آزادى» را وقتى مجسم مىسازند، در چهره زنى با قيافه و موهاى فراوان، ترسيم مىكنند!
اين پندار، ممكن است از اينجا سرچشمه گرفته باشد، كه فرشتگان از نظر مستورند و زنان نيز غالباً مستور بودهاند، حتى در مورد بعضى از مؤنثهاى مجازى در لغت عرب نيز، اين معنى ديده مىشود كه خورشيد را مؤنث مجازى مىدانند، و ماه را مذكر؛ چرا كه قرص خورشيد معمولًا در ميان امواج نور خود، پوشيده است و نگاه كردن به آن به آسانى ممكن نيست، ولى قرص ماه چنين نمىباشد.
يا اين كه لطافت وجود فرشتگان، سبب شده، كه آنها را همجنس زنان كه نسبت به مردان، موجودات لطيفترى هستند بدانند، و عجب اين كه بعد از اين همه مبارزه اسلام با اين تفكر خرافى، باز هم هنگامى كه مىخواهند زنى را به خوبى توصيف كنند، مىگويند او يك فرشته است، ولى در مورد مردان كمتر اين تعبير به كار مىرود، كلمه «فرشته» نيز نامى است كه براى زنان انتخاب مىكنند!
سپس، به صورت استفهام انكارى در پاسخ آنها مىفرمايد: «آيا شاهد آفرينش آنها بودهاند و از طريق حضور خود، به اين امر پىبردهاند»؟! «أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ».
و در پايان آيه مىافزايد: «گواهى آنان بر اين عقيده بىاساس، در نامههاى اعمالشان نوشته مىشود، و (از آن) بازخواست خواهند شد» «سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ».
آنچه در آيات فوق خوانديم، به صورتِ ديگرى در سوره «نحل» (آيات 57 تا 59) نيز آمده است، و ما در آنجا بحثهاى مشروحى پيرامون عقائد «عرب