و نيز بدون شك، در ميان زنان افرادى پيدا مىشوند كه از نظر قدرت منطق و بيان بسيار قوى هستند، ولى نمىتوان انكار كرد كه اكثريت آنها به خاطر شرم و حيا، در مقايسه با مردان به هنگام بحث و مخاصمه و جدال، قدرت كمترى دارند.
هدف، بيان اين حقيقت است كه چگونه شما دختران را فرزند خدا مىپنداريد و پسران را از آن خود مىشمريد؟!
***
در آخرين آيه مورد بحث مطلب را با صراحت بيشترى مطرح كرده، مىفرمايد: «آنها فرشتگان را كه بندگان خداوند رحمانند مؤنث پنداشتند» (و دختران خدا معرفى كردند) «وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً».
آرى، آنها بندگان خدا هستند، سر بر فرمان او دارند، و تسليم اراده اويند، چنان كه در آيات 26 و 27 سوره «انبياء» نيز آمده است: بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ* لايَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ: «آنها [: فرشتگان] بندگان شايسته اويند* هرگز در سخن بر او پيشى نمىگيرند؛ و (پيوسته) به فرمان او عمل مىكنند».
بايد توجه داشت «عباد» هم جمع مذكر است، و هم به موجودهائى كه خارج از مذكر و مؤنث باشند مانند فرشتگان نيز اطلاق مىشود، همان گونه كه در مورد خداوند نيز ضميرهاى مفرد مذكر به كار مىرود در حالى كه مافوق همه اينها است.
قابل توجه اين كه، در اين جمله «عباد» به «الرحمن» اضافه شده، اين تعبير ممكن است اشاره به اين باشد كه، غالب فرشتگان، مجريان رحمت خداوند و تدبير كنندگان نظامات عالم هستى كه سراسر رحمت است، مىباشند.
اما چرا اين خرافه در ميان عرب جاهلى پيدا شد؟ و چرا هم اكنون