و نه به هنگام نزول بلا به آنها مهلتى داده شد»! «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ».
گريه نكردن آسمان و زمين بر آنها، ممكن است كنايه از حقارت آنها و عدم وجود يار و ياور و دلسوز براى آنها باشد؛ زيرا در ميان عرب معمول است، هنگامى كه مىخواهند اهميتِ مقام كسى را كه مورد مصيبتى واقع شده بيان كنند، مىگويند: «آسمان و زمين بر او گريه كردند، و خورشيد و ماه براى فقدان او تاريك شدند».
اين احتمال نيز داده شده كه منظور، «گريستن اهل آسمانها و زمين است»؛ زيرا آنها براىِ مؤمنان و مقربان درگاه خداوند گريه مىكنند، نه براى جبّارانى همچون فرعونيان.
بعضى نيز گفتهاند: گريه آسمان و زمين، يك گريه حقيقى است كه به صورت نوعى دگرگونى و سرخى مخصوص (علاوه بر سرخىِ هميشگى به هنگام طلوع و غروب) خودنمائى مىكند.
چنان كه در روايتى مىخوانيم: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طالِبٍ عليه السلام بَكَتِ السَّماءُ عَلَيْهِ وَ بُكائُها حُمْرَةُ أَطْرافِها: «هنگامى كه حسين بن على عليه السلام شهيد شد، آسمان بر او گريه كرد، و گريه او سرخىِ مخصوصى بود كه در اطراف آسمان نمايان شد»!. «1»
در روايت ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: بَكَتِ السَّماءُ عَلى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا، وَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىِّ عليهما السلام أَرْبَعِيْنَ صَباحاً، وَ لَمْتَبْكِ إِلَّا عَلَيْهِما، قُلْتُ وَ ما بُكائُها، قالَ كانِتْ تَطْلُعُ حَمْراءَ؛ وَ تَغِيْبُ حَمْراءَ: «آسمان، بر «يحيى بن زكريا» (كه از سوىِ طاغوتِ زمان خود به طرز بسيار رقتبارى شهيد شد) و بر