responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 698
منطق نيرومند فرستاده پيامبر صلى الله عليه و آله مورد اعجاب آنها قرار گرفت، يك نفر از درباريان گفت: بنابراين مى‌توانى نامه را روى ميز مخصوص سلطان بگذارى و برگردى كسى جز قيصر دست به نامه‌هاى روى ميز نمى‌زند، «دحيه» از او تشكر كرد و نامه را روى ميز گذارد و بازگشت.
قيصر نامه را گشود ابتداى نامه كه با بسم اللَّه شروع شده بود توجه او را به خود جلب كرده، گفت: من غير از نامه «سليمان» تا كنون چنين نامه‌اى نديده‌ام! بعد مترجم خود را خواست تا نامه را بخواند و ترجمه كند.
زمامدار «روم» احتمال داد، نويسنده نامه همان پيامبر موعود انجيل و تورات باشد، در صدد بر آمد تا از خصوصيات زندگى وى اطلاعاتى به دست آورد، دستور داد تا سراسر «شام» را گردش كنند شايد نزديكان محمّد صلى الله عليه و آله و يا كسى كه از اوضاع وى اطلاع دارد بيابند.
اتفاقاً در همان ايام «ابو سفيان» و دسته‌اى از قريش براى تجارت به «شام» كه جزء «روم شرقى» بود، رفته بودند، مأمور قيصر با آنها تماس گرفت و آنها را به بيت المقدس برد.
قيصر از آنها سؤال كرد: آيا در ميان شما كسى هست كه با محمّد صلى الله عليه و آله پيوند خويشاوندى داشته باشد؟.
ابو سفيان گفت: من با محمّد صلى الله عليه و آله از يك طايفه هستيم و در جد چهارم به هم مى‌رسيم، سپس قيصر از او سؤالاتى كرد و او به ترتيب پاسخ گفت:
1- حسب و نسب محمّد چگونه است؟
ابو سفيان گفت: از خانواده‌اى اصيل و شريف است.
2- در نياكان او كسى هست كه بر مردم سلطنت كرده باشد؟
- نه.


نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 2  صفحه : 698
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست