سپرى است در مقابل آتش و عاملى است بازدارنده در برابر انحراف، تقوا سرمايه بزرگ بازار قيامت، و معيار شخصيت و كرامت انسان در پيشگاه پروردگار است.
در دومين دستور، به مسأله «احسان و نيكوكارى» در اين دنيا كه دار عمل است پرداخته، و از طريق بيان نتيجه احسان، مردم را به آن تشويق و تحريص مىكند و مىفرمايد: «براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند، حسنه و پاداش نيكوى بزرگى است» «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ». «1»
آرى، نيكوكارى به طور مطلق در اين دنيا: در گفتار، در عمل، در طرز انديشه و تفكر نسبت به دوستان، و نسبت به بيگانگان، نتيجهاش برخوردارى از پاداش عظيم در هر دو جهان است كه نيكى جز نتيجه نيك نخواهد داشت.
در حقيقت، تقوا يك عامل بازدارنده است، و احسان يك عامل حركت آفرين كه مجموعاً «ترك گناه» و «انجام فرائض و مستحبات» را شامل مىشود. سومين دستور، تشويق به «هجرت» از مراكز شرك و كفر و آلوده به گناه است مىگويد: «زمين خداوند وسيع است» «وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ».
كه در حقيقت پاسخى است به بهانهجويان سست ارادهاى كه مىگفتند: ما در سرزمين «مكّه» به خاطر سيطره حكومت مشركان، قادر به انجام وظائف الهى خود نيستيم، قرآن مىگويد: سرزمين خدا محدود به «مكّه» نيست، «مكّه نشد مدينه» دنيا پهناور است، تكانى به خود دهيد، و از مراكز آلوده به شرك و كفر و خفقان، كه مانع آزادى و انجام وظائف شما است، به جاى ديگر، نقل مكان كنيد.
مسأله هجرت، يكى از مهمترين مسائلى است كه نه تنها در آغاز اسلام،