فرو ريختنش فرو ريزد، و در ماوراى اين امور، قدرت بىانتهاى پروردگار تجلّى نمايد.
*** 3- چهره سليمان در قرآن و تورات كنونى؟
در حالى كه قرآن، سليمان عليه السلام را پيامبرى بزرگ مىخواند، با علم سرشار و تقواى بسيار، پيامبرى كه با داشتن حكومت عظيم، هرگز اسير مقام و مال نشد، و به آنها كه از سوى ملكه «سبأ» براى فريفتنش هداياى بسيار گرانبهائى آورده بودند، گفت: أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ: «آيا مرا به وسيله مال مىخواهيد كمك كنيد؟ در حالى كه آنچه خدا به من داده است، از آنچه به شما داده برتر است». «1»
پيامبرى كه، تمام آرزويش اين بود، بتواند شكر نعمتهاى پروردگار را به جا آورد: وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ:
«گفت پروردگارا! مرا يارى و الهام كن، تا بتوانم شكر نعمتهائى را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به جاى آورم». «2»
رهبرى كه، حتى اجازه نمىداد، كسى آگاهانه به مورچهاى ستم كند، لذا در وادى «نمل»، مورچهاى صدا زد: يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لايَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لايَشْعُرُونَ: «اى مورچگان به لانهها برويد، مبادا سليمان و لشكريانش نا آگاهانه شما را پايمال كنند»!. «3»
عبادتكارى بود كه، هر گاه لحظهاى به دنيا مشغول و از ذكر خدا غافل مىشد در مقام جبران بر مىآمد و مىگفت: إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي: «افسوس كه علاقه به نيكىها (اسبهاى سوارى آماده جهاد) مرا لحظهاى از ياد خدايم به خود مشغول داشت». «4»
حكيمى بود كه، در عين قدرت، جز با منطق، سخن نمىگفت، و حتى در