را بيافريند؟ (و آنها را به حيات و زندگى جديدى باز گرداند) آرى، مىتواند، و او آفريننده آگاه و دانا است» «أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ».
اين جمله، كه با «استفهام انكارى» شروع شده، در حقيقت سؤالى را در برابر وجدانهاى بيدار، و عقلهاى هشيار، مطرح مىكند كه: آيا شما به اين آسمان عظيم با آن همه ثوابت و سيارات عجيبش، و با آن همه منظومهها، و كهكشانهايش نگاه نمىكنيد، كه هر گوشهاى از آن، دنيائى است وسيع؟! كسى كه قادر بر آفرينش چنين عوالم فوق العاده عظيم و منظمى است، چگونه ممكن است قادر به زنده كردن مردگان نباشد؟!
و از آنجا كه، پاسخ اين سؤال در قلب و روح هر انسان بيدارى آماده است، در انتظار پاسخ نمىماند، بلافاصله مىگويد: «آرى، او چنين قدرتى را دارد» و به دنبال آن، روى دو صفت بزرگ خداوند كه در رابطه با اين مسأله بايد مورد توجه قرار گيرد- يعنى صفت خلاقيت و علم بىپايان او- تكيه مىكند، كه در حقيقت دليلى است بر گفتار پيشين، كه اگر ترديد شما از ناحيه قدرت او بر خلقت است او خلاق است (توجه داشته باشيد كه خلاق صيغه مبالغه است).
و اگر جمع و جور كردن اين ذرات، نياز به علم و دانش دارد او از هر نظر عالم و آگاه است.
در اين كه: مرجع ضمير «مِثْلَهُم» چيست؟ مفسران، احتمالات متعددى دادهاند، ولى از همه مشهورتر، اين است كه: به «انسانها» باز مىگردد، يعنى آفريدگار آسمان و زمين، قادر بر آفرينش مثل انسانها مىباشد.
در اينجا اين سؤال، پيش مىآيد كه، چرا نفرموده: «قادر است خود آنها را از نو بيافريند» بلكه گفته است: «مثل آنها را»؟