غرور، نه تنها اثر مثبتى نگذاشت، بلكه چنان آتش كينه و عداوت را در دلهاى آنان برافروخت كه: از جا برخاستند، و با نهايت قساوت و بىرحمى، به جان اين مرد مؤمن شجاع افتادند- به روايتى- او را سنگباران كردند، و پيكرش را چنان آماج سنگها ساختند، كه بر زمين افتاد، جان به جان آفرين تسليم كرد، در حالى كه پيوسته اين سخن را بر لب داشت: «خداوندا اين قوم مرا هدايت كن كه آنها نمىدانند». «1»
و به روايت ديگرى، او را زير پاها چنان لگدمال كردند كه، روحش به آسمان پرواز كرد. «2»
*** اما قرآن، اين حقيقت را با جمله جالب و سربستهاى بيان كرده، مىگويد: «به او گفته شد: وارد بهشت شو» «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ».
اين، تعبيرى است كه درباره شهيدان راه خدا، در آيات ديگر قرآن آمده است: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ: «گمان مكن! كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند، بلكه آنها زنده جاويدند، و نزد پروردگارشان، روزى داده مىشوند». «3»
جالب اين كه: اين تعبير نشان مىدهد: شهادت اين مرد مؤمن، همان، و داخل شدن او در بهشت، همان، آن چنان فاصله ميان اين دو كم و كوتاه بوده است كه قرآن مجيد در تعبير لطيفش، به جاى ذكر شهادت او، دخول او را در بهشت بيان كرده، و چه نزديك است، راه بر شهيدان، راه بهشت و سعادت جاويدان!
روشن است، منظور از بهشت، در اينجا بهشت برزخى است؛ چرا كه هم از