را بسيج كنند، و به حركت در آورند، ولى اكثريت غافل و بىخبر، بى آن كه توجه به سرنوشت خويش داشته باشد، به مقابله با آنها برمىخاستند و اين مواهب عظيم الهى را انكار مىكردند.
*** از آنجا كه در آيات قبل، به اين معنى اشاره شده بود كه: خداوند همه مردم را در روز رستاخيز جمع كرده، و ميان آنها داورى مىكند، در آيه بعد، سؤالى از ناحيه منكران معاد، به اين صورت نقل مىكند: «آنها مىگويند: اگر راست مىگوئيد، اين وعده رستاخيز در چه زمانى است»؟! «وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ».
اين سؤال را بارها «منكران معاد»، از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله يا سائر پيامبران مىكردند كه: گاه براى درك مطلب بود، و شايد غالباً از روى استهزاء، كه: آخر اين قيامتى كه شما مرتباً روى آن تكيه مىكنيد- اگر راست مىگوئيد- كى خواهد آمد؟
اشاره به اين كه: آدم راستگو بايد تمام جزئيات مطلبى را كه خبر مىدهد بداند، از كم و كيف و زمان و مكان آن آگاه باشد.
*** ولى قرآن، همواره از پاسخ صريح به اين مطلب، و تعيين زمان وقوع رستاخيز خوددارى مىكند، و تأكيد مىكند: اين از امورى است كه علم آن مخصوص خدا است، واحدى جز او از آن آگاه نيست.
لذا در آيه بعد، همين معنى را با عبارت ديگرى بازگو كرده مىفرمايد: «بگو وعده شما روزى خواهد بود كه: نه ساعتى از آن تأخير خواهيد كرد، و نه ساعتى بر آن پيشى خواهيد گرفت» «قُلْ لَكُمْ مِيعادُ يَوْمٍ لاتَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لاتَسْتَقْدِمُونَ».