صحنههاى گويائى است، كه ناپايدارى جهان و تو خالى بودن زرق و برقهاى آن را به روشنترين وجهى بيان مىكند، حوادثى، كه هر انسان هوشمندى را مىتواند بيدار كند، بلكه ناهوشمندان را نيز هوشيار مىسازد.
در حديثى مىخوانيم: اميرمؤمنان على عليه السلام از كسى شنيد، دنيا را مذمت مىكند، و آن را فريبنده مىشمرد، على عليه السلام رو به او كرده فرمود: أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا، الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا، أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا؟
أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟
مَتَى اسْتَهْوَتْكَ؟! أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ؟ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلى؟ أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرى؟! ...
إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَ دَارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا، مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ، وَ مُصَلّى مَلائِكَةِ اللَّهِ، وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ، وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ ...:
«اى كسى كه نكوهش دنيا مىكنى! در حالى كه تو خود به غرور دنيا گرفتار شدهاى، و فريفته باطلهاى آن هستى.
تو خود مغرور به دنيا شدهاى، سپس از آن مذمت مىكنى؟
تو از جرم دنيا شكايت دارى؟ يا دنيا بايد از جرم تو شكايت كند؟
كى دنيا تو را گول زده؟، و چه موقع تو را فريب داده است؟! آيا به محل سقوط پدرانت در دامن فنا، و يا به خوابگاه مادرانت در زير خاك، تو را فريب داده است؟ ...
اما بدان! اين دنيا جايگاه صدق و راستى است، براى آن كسى كه با آن به راستى رفتار كند، و خانه تندرستى است، براى آن كس كه از آن چيزى بفهمد، و سراى بىنيازى است، براى آن كس كه از آن توشه بر گيرد، و محل اندرز است،