ممكن است كسى كارى كند كه مستوجب عقوبت باشد، اما هرگز نبايد قدم از جاده حق و عدالت فراتر نهيد، و براى كمترين جرم، سنگينترين جريمه را قائل شويد، و به هنگام خشم و غضب، خون افراد را بريزيد و با شمشير به جان آنها بيفتيد، كه اين كار جباران، ستمگران و طاغيان روزگار است.
«راغب» در «مفردات» مىگويد: «بطش» (بر وزن نقش) به معنى گرفتن چيزى است با قدرت و برترى.
در حقيقت هود عليه السلام اين دنياپرستان را از سه طريق، مورد سرزنش قرار مىدهد:
نخست به نشانههائى كه از روى خودخواهى و خودنمائى بر فراز بلندىها مىساختند كه بر ديگران تفاخر كنند.
آن گاه به ساختمانهائى چون قصرهاى محكم جباران كه نشانه آرزوهاى دور و دراز و غفلت از اين نكته كه دنيا «دار ممر» است و نه «دار مقر» انتقاد مىكند.
و سرانجام زياده روى آنها را به هنگام مجازات، مورد انتقاد قرار مىدهد، كه قدر جامع بين امور سهگانه همان حس برترى جوئى و حب بقاء است.
و اين نشان مىدهد: آنچنان عشق دنيا بر آنها مسلط شده بود كه از راه و رسم بندگى خارج شده و در دنيا پرستى غرق بودند، و تا سر حدّ دعوى الوهيت پيش رفته بودند و اينها بار ديگر اين حقيقت را اثبات مىكند كه: «حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطِيْئَةٍ». «1»
***
بعد از بيان اين انتقادهاى سهگانه، بار ديگر آنها را به تقوا دعوت كرده