خدا بر اين بيمارى مىافزايد»!. «1»
در چند حديث پر معنى «قلب سليم» به خوبى معرفى شده:
الف- در حديثى از امام صادق عليه السلام در ذيل آيه مورد بحث، مىخوانيم: وَ كُلُّ قَلْبٍ فِيْهِ شِرْكٌ أَوْ شَكٌّ فَهُوَ ساقِطٌ: «هر قلبى كه در آن شرك و شكى است آن قلب سقوط مىكند و بى ارزش است». «2»
ب- از سوئى ديگر، مىدانيم: علائق شديد مادى، و دنيا پرستى، انسان را به هر انحراف و گناه مىكشاند؛ چرا كه: حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطِيْئَةٍ: «عشق به دنيا سرچشمه هر گناهى است». «3»
و لذا قلب سليم، قلبى است كه خالى از «حب دنيا» باشد، همان گونه كه امام صادق عليه السلام در حديث ديگرى در ذيل همين آيه فرمود: هُوَ الْقَلْبُ الَّذِى سَلِمَ مِنْ حُبِّ الدُّنْيا: «اين قلبى است كه از عشق دنيا سالم باشد». «4»
با توجه به آيه 197 سوره «بقره»: وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى: «توشه برگيريد كه بهترين توشه براى آن جهان پرهيزگارى است» روشن مىشود: قلب سليم قلبى است كه بر اثر سلامت سرچشمه تقواى الهى گردد.
ج- آخرين سخن اين كه: قلب سليم قلبى است كه جز خدا در آن نباشد، آنگونه كه امام صادق عليه السلام در پاسخ سؤالى پيرامون اين آيه، فرمود:
الْقَلْبُ السَّلِيمُ الَّذِي يَلْقَى رَبَّهُ وَ لَيْسَ فِيهِ أَحَدٌ سِوَاهُ: «قلب سليم قلبى است كه خدا را ملاقات كند در حالى كه غير از او در آن نباشد». «5»
ناگفته پيدا است: منظور از «قلب» در اين گونه موارد روح و جان آدمى است.