شود، و چون زن در معرض اتهام قرار گرفته، در پنجمين مرحله با عبارتى شديدتر از عبارت مرد از خود دفاع مىكند، و غضب خدا را بر خود مىخرد اگر مرد راست گفته باشد.
مىدانيم «لعنت»، دورى از رحمت است اما «غضب» چيزى بالاتر از دورى از رحمت مىباشد؛ زيرا «غضب» مستلزم كيفر و مجازاتى است بيش از دور ساختن از رحمت، و لذا در تفسير سوره «حمد» گفتيم: «مَغْضُوبٌ عَلَيْهِم» از «ضالِّين» (گمراهان) بدترند، با اين كه «ضالِّين» مسلماً دور از رحمت خدا مىباشند.
***
3- جزاى محذوف در آيه
آخرين آيه مورد بحث، به صورت جمله شرطيهاى است كه جزاى آن ذكر نشده، همين اندازه مىفرمايد:
اگر فضل و رحمت الهى و اين كه خداوند تواب و حكيم است در كار نبود ...
ولى نمىفرمايد: چه مىشد، اما با توجه به قرائن كلام، جزاى اين شرط روشن است و گاه مىشود كه حذف و سكوت درباره يك مطلب، ابهت و اهميت بيشترى به آن مىبخشد، و احتمالات زيادى را در ذهن انسان برمىانگيزد كه هر كدام به آن سخن مفهوم تازهاى مىدهد.
مثلًا در اينجا ممكن است جزاى شرط اين باشد: اگر فضل و رحمت الهى نبود، پرده از روى كارهاى شما بر مىداشت و اعمالتان را برملا مىساخت تا رسوا شويد.
و يا اگر فضل و رحمت الهى نبود، فوراً شما را مورد مجازات قرار مىداد و هلاك مىكرد.