گونه حوادث هميشه جنبه فعلى ندارد، بلكه گاه جنبه ارادى دارد يعنى تا اراده نكند نمىداند. «1»
***
اين تصور را نيز به مغز خود راه مدهيد كه اگر تأخيرى در مجازات شما شود به خاطر اين است كه: خدا از اعمال و سخنان شما آگاه نيست، نه، او همه را مىداند «او هم سخنان آشكارتان را مىداند و هم آنچه را كتمان مىكنيد» «إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ».
اصولًا پنهان و آشكار براى شما كه علمتان محدود است مفهوم دارد، اما براى آن كس كه علمش بىپايان است، غيب و شهود يكى است و سر و علن در آنجا يكسان مىباشد.
***
و نيز اگر مىبينيد مجازات الهى فوراً دامن شما را نمىگيرد، به واسطه آن نيست كه او از كار شما آگاه نباشد «من چه مىدانم شايد اين آزمونى براى شما باشد» «وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ».
«و مىخواهد شما را تا مدتى از لذائذ اين جهان بهرهمند سازد» سپس با شدت هر چه تمامتر شما را بگيرد و مجازات كند «وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ».
در واقع براى تأخير مجازات الهى در اينجا دو فلسفه بيان شده است:
نخست مسأله امتحان و آزمايش است، خدا هرگز در عذاب عجله نمىكند، تا خلق را آزمايش كافى كند و اتمام حجت نمايد.
ديگر اين كه: افرادى هستند آزمايش آنها تمام شده، و كلمه مجازاتشان