بزرگ آسمانى و هم الگو بودن براى حفظ اصالتها و اصلاح كژىها و پاسدارى از احكام خداوند و عدالت و فضيلت بشر.
اين صفت (قيّم) در واقع اشتقاقى است از صفت «قيّوميت» پروردگار كه: به مقتضاى آن خداوند حافظ و نگاهبان همه موجودات و اشياء جهان است: «ما به تو قائم چو تو قائم بذات»!
قرآن كه كلام خدا است نيز همين حال را دارد.
قابل توجه اين كه: توصيف به «قيّم» در آيات قرآن كراراً در مورد آئين اسلام آمده است، و حتى به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داده شده است: «خود را هماهنگ با دين قيّم و صاف و مستقيم سازد» (فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ). «1»
آنچه در بالا، در تفسير «قيّم» گفته شد، معنى جامعى است كه تفسيرهاى مختلف همه مفسران را در برمىگيرد: چه اين كه:
بعضى آن را به معنى كتابى كه هرگز نسخ نمىشود، تفسير كردهاند.
بعضى به معنى حافظ كتب پيشين.
بعضى به معنى برپادارنده امور دين.
و بعضى به معنى كتابى كه در آن اختلاف و تناقض نيست.
ولى همه اين معانى در آن مفهوم جامع كه گفتيم: جمع است.
بعضى از مفسران جمله «لَمْيَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً» را به معنى فصاحت الفاظ قرآن دانستهاند، در حالى كه «قيّماً» را به معنى بلاغت و استقامت محتواى آن گرفتهاند «2» اما دليل روشنى بر اين تفاوت در دست نيست، و بيشتر به نظر مىرسد اين دو، تأكيد يكديگر باشد، با اين تفاوت كه «قيّم» مفهوم گستردهترى دارد، يعنى علاوه بر مفهوم استقامت ذاتى، مفهوم پاسدارى، اصلاح و نگهدارى