نكتهها:
1- غرور و يأس، دو بيمارى خطرناك اخلاقى
اين سخن را بسيار از ديگران شنيدهايم، و يا به ديگران گفتهايم كه: فلان كس ديگر خدا را بنده نيست، چرا كه به نوائى رسيده!
و نيز بسيار ديدهايم كه: همين گونه اشخاص تازه به نوا رسيده و خدا را فراموش كرده، هنگامى كه از آن حال، سقوط مىكنند يا گرفتار شدائد مىشوند، چنان بيچاره، زبون، دستپاچه و مأيوس مىگردند كه: انسان باور نمىكند اينها همان آدمهاى سابقاند!
آرى، چنين است، حال همه افراد كوتهفكر، بىايمان و كمظرفيت، به عكس دوستان خدا، كه روحشان همچون اقيانوس است و سختترين طوفانها در آنان اثر نمىكند، چون كوه، در مقابل حوادث سخت ايستادهاند و چون كاه، در مقابل فرمان خدا، دنيا را به آنها ببخشى دست و پاى خود را گم نمىكنند و جهان را از آنها بگيرى خم به ابرو نمىآورند!
عجب اين كه: اين انسانهاى خود باخته كم تحمل، كه حالاتشان در بسيارى از سورههاى قرآن آمده است، «1» در حال سختى، خداپرست مىشوند و به فطرت الهى، و خويشتن خويش، باز مىگردند، اما با فرو نشستن طوفان حادثه، چنان تغيير جهت مىدهند كه گوئى هرگز نام خدا را نشنيدهاند.
اين بلاى بزرگى است؛ زيرا سبب مىشود: هرگز نتوانند در زندگى موضعگيرى مستقل و صحيحى داشته باشند، تنها راه درمان اين بيمارى خطرناك، بالا بردن سطح فكر در پرتو علم و ايمان، و ترك وابستگى و اسارت در چنگال ماديات، و قبول زهد و پارسائى به معنى سازنده است.