پس از آن اضافه مىكند: «به خدا سوگند در دادگاه عدل قيامت از اين دروغها و تهمتها بازپرسى خواهيد شد»! «تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ».
و به دنبال اين بازپرسى و اعتراف كردن- كه در آنجا چارهاى از اعتراف نيست،- مجازات خواهيد شد، بنابراين، عمل زشت و شوم شما هم زيان دنيا دارد زيرا قسمتى از سرمايههاى شما را مىبلعد و هم زيان در جهان ديگر.
***
دومين بدعت شوم آنها اين بود كه: براى خداوندى كه از هر گونه آلايش جسمانى پاك است، دخترانى قائل مىشدند و «معتقد بودند فرشتگان دختران خدايند» «وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ».
ولى نوبت خودشان كه مىرسد «آنچه را ميل دارند براى خود قائل مىشوند» «وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ».
يعنى هرگز، حاضر نبودند همين دختران را كه براى خدا قائل شده بودند براى خود نيز قائل شوند، و اصلًا دختر براى آنها عيب و ننگ و مايه سرشكستگى و بدبختى محسوب مىشد!
***
آيه بعد براى تكميل اين مطلب اشاره به سومين عادت زشت و شوم آنها مىكند و مىگويد: «هنگامى كه به يكى از آنها بشارت دهند خدا دخترى به تو داده آن چنان از فرط ناراحتى چهرهاش تغيير مىكند كه صورتش سياه مىشود»! «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً».
«و مملوّ از خشم و غضب مىگردد» «وَ هُوَ كَظِيمٌ». «1»