به خصوص اين كه: سخن در برگزيدن خدا است خدائى كه از آينده و نسلهائى كه در زمانهاى بعد مىآيند، به خوبى آگاه بوده است. «1»
***
و اما مهمترين دليلى كه طرفداران ثبوت انواع از آيات قرآن، انتخاب كردهاند، آيات مورد بحث و مانند آن است كه مىگويد:
خداوند انسان را از گِل خشك كه از گِل تيره رنگ بد بوى گرفته شده بود آفريده.
جالب اين كه: اين تعبير هم در مورد خلقت «انسان» گفته شده (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ) «2» و هم درباره «بشر» (وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ) «3» و هم به قرينه ذكر سجده فرشتگان. بعد از آن در مورد شخص آدم آمده است (به آيات 29 و 30 و 31 سوره «حجر» كه در بالا آورديم دقت كنيد).
ظاهر اين آيات، در بدو نظر چنين مىگويد: آدم نخست از گِل تيره رنگى آفريده شد، و پس از تكميل اندام، روح الهى در آن دميده شد، و به دنبال آن فرشتگان در برابر او به سجده افتادند، به جز «ابليس».
طرز بيان اين آيات، چنين نشان مىدهد كه ميان خلقت آدم از خاك و پيدايش صورت كنونى انواع ديگرى وجود نداشته است.
و تعبير به «ثُمَّ» كه در بعضى از آيات فوق آمده، و در لغت عرب براى ترتيب با فاصله آورده مىشود، هرگز دليل بر گذشتن مليونها سال و وجود هزاران نوع نمىباشد، بلكه، هيچ مانعى ندارد كه اشاره به فاصلههائى باشد كه در