برادران كه از شنيدن اين سخن سخت نگران شده بودند و نمىدانستند جريان چيست، رو به آنها كرده «گفتند: به خدا سوگند، شما مىدانيد ما نيامدهايم كه در اين سرزمين فساد كنيم، و ما (هرگز) دزد نبودهايم» (قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِىالْأَرْضِ وَ مَا كُنَّا سَارِقِينَ).
اينكه گفتند شما خود مىدانيد كه ما اهل فساد و سرقت نيستيم، شايد اشاره به اين باشد كه شما سابقه ما را بهخوبى مىدانيد كه بار گذشته بهاى پرداختى ما را در بارهايمان گذاشتيد و ما مجدّداً بهسوى شما بازگشتيم و اعلام كرديم كه حاضريم همه آن را به شما بازگردانيم، بنابراين كسانى كه از يك كشور دوردست براى اداى دين خود بازمىگردند چگونه ممكن است دست به سرقت بزنند؟
به علاوه گفته مىشود كه آنها هنگام ورود به مصر دهان شتران خود را با دهانبند بسته بودند، تا به زراعت و اموال كسى زيان نرسانند؛ ما كه تا اين حد رعايت مىكنيم كه حتّى حيواناتمان ضررى به كسى نرسانند، چگونه ممكن است چنين كار قبيحى مرتكب شويم؟
* در اين هنگام مأموران رو به آنها كرده «گفتند: اگر دروغگو باشيد كيفرش چيست؟» (قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ كُنتُمْ كَاذِبِينَ).*
و آنها در پاسخ «گفتند: هر كس (آن پيمانه) در بار او پيدا شود خودش كيفر آن خواهد بود» و به خاطر چنين كارى، بَرده شما خواهد بود (قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِى رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ).
آرى، «ما ستمگران را اينگونه كيفر مىدهيم» (كَذلِكَ نَجْزِى الظَّالِمِينَ).*