دعوت مىكند.
به همين دليل، در احاديث متعددى از پيشوايان اسلام نقل شده است منظور از ذكر خدا يادآورى عملى است، در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مىخوانيم كه به على عليه السلام وصيت فرمود، از جمله وصايايش اين بود: ثَلاثٌ لاتُطِيقُها هذِهِ الأُمَّةُ الْمُواساةُ لِلأَخِ فِي مالِهِ وَ إِنْصافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلى كُلِّ حالٍ وَ لَيْسَ هُوَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلهَ إِلَاّ اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لكِنْ إِذا وَرَدَ عَلى ما يَحْرُمُ عَلَيْهِ خافَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عِنْدَهُ وَ تَرَكَهُ:
«سه كار است كه اين امت توانائى انجام آن را (به طور كامل) ندارند:
مواسات و برابرى با برادر دينى در مال، و اداى حق مردم با قضاوت عادلانه نسبت به خود و ديگران، و خدا را در هر حال ياد كردن، منظور سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلهَ إِلَاّ اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ نيست، بلكه منظور اين است: هنگامى كه كار حرامى در مقابل او قرار مىگيرد از خدا بترسد و آن را ترك گويد». «1»
به هر حال، چه جالب است: خداوند با آن عظمت، ذكر بندگان را در كنار ذكر خود قرار مىدهد، بندگان، در آن عالم محدود و كوچكشان و خداوند بزرگ، در آن عالم نامحدود و بى انتها با آن همه رحمتها و بركات!
***