گروهى از آنها از كار خود سخت پشيمان شدند و به درگاه خدا روى آوردند خدا بار ديگر بنى اسرائيل را مشمول نعمتهاى خود قرار داد كه به قسمتى از آن در آيه مورد بحث اشاره مىكند، مىفرمايد:
«ما ابر را بر سر شما سايبان قرار داديم» «وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ».
پيدا است مسافرى كه روز از صبح تا غروب در بيابان، در دل آفتاب، راهپيمائى مىكند، از يك سايه گوارا (همچون سايه ابر كه نه فضا را بر انسان محدود مىكند و نه مانع نور و وزش نسيم است) چقدر لذت مىبرد؟
درست است كه همواره احتمال وجود قطعات ابرهاى سايهافكن در اين بيابانها هست، ولى آيه، به روشنى مىگويد: اين امر درباره بنى اسرائيل جنبه عادى نداشت، بلكه به لطف خدا غالباً از اين نعمت بزرگ بهره مىگرفتند.
از سوى ديگر رهروان اين بيابان خشك و سوزان، آن هم براى يك مدت طولانى چهلساله نياز به مواد غذائى كافى دارند، اين مشكل را نيز خداوند براى آنها حل كرد، در دنباله همين آيه مىفرمايد: «ما منّ و سلوى را (كه غذائى لذيذ و نيروبخش بود) بر شما نازل كرديم» «وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى».
«از اين خوراكهاى پاكيزهاى كه به شما روزى داديم بخوريد» و از فرمان خدا سرپيچى نكنيد و شكر نعمتش را بگذاريد «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ».
ولى باز هم آنها از در سپاسگزارى وارد نشدند «آنها به ما ظلم و ستم نكردند بلكه تنها به خويشتن ستم مىكردند» «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ».
در مورد تفسير «منّ و سلوى» در «نكتهها» مشروحاً بحث خواهيم كرد.
***