«در روز رستاخيز خداوند عالم و عابد را بر مىانگيزد به عابد مىگويد: به سوى بهشت رو، اما به عالم مىگويد: براى مردمى كه تربيت كردى شفاعت كن»! «1»
در اين حديث، پيوندى ميان «تأديب عالم» و «شفاعت او نسبت به شاگردانش» كه مكتب او را درك كردهاند، ديده مىشود كه مىتواند پرتوى به روى بسيارى از موارد تاريك اين بحث بيفكند.
به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و نفى آن از عابد، نشانه ديگرى است از اين كه شفاعت در منطق اسلام يك مطلب قرار دادى و يا پارتىبازى نيست بلكه يك مكتب تربيتى و تجسمى است از تربيت در اين جهان.
***
6- تأثير معنوى شفاعت
آنچه در مورد روايات شفاعت آورديم كمى از بسيار بود، كه به خاطر نكات خاصى كه متناسب با بحث ما در آنها بود انتخاب گرديد، و گر نه روايات شفاعت به مرحله تواتر رسيده است.
«نووى شافعى»»
در شرح «صحيح مسلم» از «قاضى عياض» دانشمند معروف اهل تسنن نقل مىكند كه مىگويد: شفاعت متواتر است. «3»
حتى پيروان «ابن تيميه» (متوفاى سال 728 هجرى) و «محمّد بن عبد الوهاب» (متوفاى سال 1206) كه در اين گونه مسائل سختگيرى، تعصب و لجاجت خاصى دارند به تواتر اين روايات اعتراف كردهاند!
در كتاب «فتح المجيد» تأليف «شيخ عبد الرحمن بن حسن» كه از