پرتوى از صفات پروردگار، و مقام و شخصيتش برتر از فرشتگان، خواست او اين بود كه تمامى زمين و نعمتهايش را در اختيار چنين انسانى بگذارد نيروها، گنجها، معادن و همه امكاناتش را.
چنين موجودى مىبايست سهم وافرى از عقل، شعور، ادراك، و استعداد ويژه داشته باشد كه بتواند رهبرى و پيشوائى موجودات زمينى را بر عهده گيرد.
لذا نخستين آيه مىگويد: «به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت من در روى زمين جانشينى قرار خواهم داد» «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَليفَةً».
«خَلِيْفَة» به معنى جانشين است، ولى در اين كه منظور از آن در اينجا جانشين چه كسى و چه چيزى است؟ مفسران احتمالات گوناگونى دادهاند:
بعضى گفتهاند: منظور جانشين فرشتگانى است كه قبلًا در زمين زندگى مىكردند.
بعضى گفتهاند: منظور جانشين انسانهاى ديگر يا موجودات ديگرى كه قبلًا در زمين مىزيستهاند.
بعضى آن را اشاره به جانشين بودن نسلهاى انسان از يكديگر دانستهاند.
ولى انصاف اين است- همان گونه كه بسيارى از محققان پذيرفتهاند- منظور: خلافت الهى و نمايندگى خدا در زمين است؛ زيرا سؤالى كه بعد از اين فرشتگان مىكنند و مىگويند: نسل آدم ممكن است مبدأ فساد و خونريزى شود و ما تو را تسبيح و تقديس مىكنيم متناسب همين معنى است؛ چرا كه نمايندگى خدا در زمين با اين كارها سازگار نيست.
همچنين مسأله «تعليم اسماء» به آدم كه شرح آن در آيات بعد خواهد آمد قرينه روشن ديگرى بر اين مدعا است.