مستقيم تسلّط
يابد و در اين راه خونهاى زيادى از مسلمانان حجاز و غير حجاز ريخته شد.
كشمكشهاى
پيروان محمّد بن عبد الوهّاب محدود به محيط حجاز نبود، بلكه در سال 1216- درست ده
سال پس از مرگ محمد بن عبد الوهّاب- پيروان او از طريق بيابانهاى حجاز با يك حمله
غافلگيرانه به كربلا ريختند و با استفاده از تعطيل بودن شهر به مناسبت روز عيد
غدير و مسافرت بسيارى از اهالى به نجف براى مراسم غدير، پس از شكافتن ديوار شهر به
داخل شهر رخنه كرده و به تخريب حرم امام حسين عليه السلام و ساير اماكن مقدّس شيعه
در كربلا پرداختند و در ضمن تمام درهاى گران قيمت و تابلوها و هداياى نفيس و وسايل
تزيينى را با خود بردند؛ حدود پنجاه نفر در نزديكى ضريح و پانصد نفر در صحن و
تعداد زيادى را در خود شهر كشتند كه بعضى عدد مقتولين را بالغ بر پنجهزار نفر
دانستهاند. در اين ماجرا، خانههاى فراوانى غارت شد و حتّى پيرمردان، كودكان و زنان
نيز از اين تعرّض، مصون نماندند.
در سال 1344
فقهاى مدينه كه در دستگاه حكومت نفوذ داشتند فتوا به انهدام تمام قبور بزرگان
اسلام در حجاز دادند و در روز هشتم شوّال اين حكم تنفيذ گرديد و همه قبور را يكى
پس از ديگرى به جز قبر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ويران كردند كه آن هم به
خاطر ترس از خشم عمومى مسلمين، مستثنى شد.
خلاصه پيروان
اين مكتب همانند خود محمّد بن عبد الوهّاب افرادى خشن، غير قابل انعطاف، و به
اصطلاح عوام، يك دنده، قشرى و متعصّباند و بيش از آن چه روى منطق تكيه مىكنند،
شدّت عمل و خشونت به خرج مىدهند و دانسته يا نادانسته مسائل اسلامى را در مبارزه
كردن با چند مسأله همانند موضوع شفاعت و زيارت قبور و توسلّ خلاصه كرده و در عمل،
مردم را از مباحث مهمّ اجتماعى اسلام