به خصوص آن
چه مربوط به عدالت اجتماعى و محو آثار استعمار و مبارزه منطقى با غلبه روح
مادّيگرى و مكتبهاىِ الحادى است، دور نگه داشتهاند و به همين دليل در محيط فكرى
آنها هيچ گونه سخنى از اين مسائل مطرح نيست و در حال بىخبرىِ وحشتناك، نسبت به
مسائل روز به سر مىبرند.
در هر صورت
آنها در مورد مسأله شفاعت چنين مىگويند: هيچ كس حق ندارد از پيامبر صلى الله عليه
و آله شفاعت بطلبد و به طور مثال بگويد: «يا محمد اشفع لى عند
اللّه»، زيرا خداوند مىگويد:
« «وَ أَنَّ المَساجِدَ
لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»؛ و اين كه
مساجد از آن خداست پس هيچ كس را با خدا نخوانيد».[1]
در رساله
«كشف الشبهات»، نوشته محمّد بن عبد الوهّاب چنين مىخوانيم:
«اگر كسى بگويد ما مىدانيم خدا به پيامبر صلى
الله عليه و آله مقام شفاعت بخشيده و به اذن و فرمان او مىتواند شفاعت كند و چه
مانعى دارد ما آن چه را كه خدا به او بخشيده از او تقاضا كنيم؟ در پاسخ مىگوييم:
درست است كه خدا به او مقام شفاعت داده ولى با اين حال نهى كرده است كه از او
شفاعت بطلبيم! و گفته است: «فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ
أَحَداً»، علاوه بر اين مقام شفاعت، منحصر به پيامبر صلى الله عليه و آله
نيست، فرشتگان و دوستان خدا نيز اين مقام را دارند، آيا مىتوانيم از آنها نيز
درخواست شفاعت كنيم؟ اگر كسى چنين بگويد، پرستش و عبادت بندگان صالح خدا را كرده
است»![2]
و نيز
نامبرده در رساله «اربع قواعد» سخنى دارد
كه خلاصهاش اين است: