منظور از ظلام (تاريكى) در اينجا جهل به حال دنياست كه بعضى از بىخبران آن را
گويى پايدار مىپندارند؛ ولى چيزى نمىگذرد كه مرگ با قيافه وحشتناكش، خود را نشان
مىدهد.
آن گاه امام عليه السلام، اهل اين جهان را به مسافرانى تشبيه كرده كه به سوى
سرمنزل مقصود در حركتند مىفرمايد: «گويا اين مسافران به منزل رسيدهاند (و پايان
عمر را با چشم خود مىبينند)»؛ (كَأَنْ قَدْ
وَرَدَتِ الْأَظْعَانُ). [2]
سپس مىافزايد: «نزديك است كسى كه سريع حركت مىكند به منزلگاه (مرگ) برسد»؛ (يُوشِكُ [3] مَنْ أَسْرَعَ أَنْ يَلْحَقَ).
منظور از «مَنْ أَسْرَعَ» همه انسانها هستند نه گروه خاصى، زيرا همه با سرعت به سوى سرمنزل نهايى كه
همان پايان زندگى است مىرسند.
امام عليه السلام، تشبيه جالبى درباره مردم جهان مىكند مىفرمايد: «پسرم بدان
آن كس كه مركبش شب و روز است او را مىبرند و در حركت است، هر چند خود را ساكن
پندارد و پيوسته قطع مسافت مىكند، هر چند ظاهراً ايستاده است
[1]. «يسفر» از ريشه «سفر» بر وزن
«فقر» به معناى باز كردن پوشش و كشف حجاب است، لذا به زنان بىحجاب «سافرات» گفته
مىشود و در مورد طلوع صبح اين تعبير به كار مىرود گويى صبح نقاب از چهره
برمىگيرد و مىدرخشد. بايد توجّه داشت كه ظلام فاعل است و در واقع حقيقت به
موجودى نورانى تشبيه شده كه تاريكى جهل آن را پوشانيده و نقاب آن سرانجام كنار
مىرود.
[2]. «اظعان» گاه جمع «ظعينة» به
معناى هودج يا تخت روانى است كه به هنگام سفر بر آن سوار مىشدند و فرا رسيدن
هودجها به معناى فرا رسيدن مسافران است.
[3]. «يوشك» از ريشه «وشك» بر وزن
«اشك» به معناى تند رفتن گرفته شده است، بنابراين مفهومش اين است كه به زودى فلان
امر تحقق مىيابد (صحيح آن يوشِك با كسر شين است و گاه با فتح شين گفته مىشود).
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 616