responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 8  صفحه : 338

سرانجام امام چهارمين و آخرين مرحله زندگى اين بيمار را بيان مى‌كند.

هنگامى كه در آستانه مرگ قرار مى‌گيرد و آماده سفر آخرت و ترك اين جهان مى‌شود، مى‌فرمايد: «در اين حال كه او در شرف فراق دنيا و ترك دوستان بود، ناگهان عارضه‌اى گلوگيرش شد كه فهم و درك او را ناتوان ساخت و در حيرت و سرگردانى فروبرد و زبانش خشك شد»؛ (فبينا هو كذلك على جناح من فراق الدّنيا، و ترك الأحبّة، إذ عرض له عارض من غصصه، فتحيّرت نوافذ فطنته، و يبست رطوبة لسانه).

در ادامه مى‌فرمايد: «در اين هنگام به فكر وصايا و سؤالات مهم و لازمى مى‌افتد كه پاسخ آنها را مى‌دانست؛ امّا چه سود كه زبانش از گفتن باز مانده است و سخنانى مى‌شنود كه قلب او را به درد مى‌آورد (و مى‌خواهد جواب آنها را بگويد؛ امّا قدرت ندارد، از اين رو) خود را به ناشنوايى مى‌زند و چه بسيار سخنان و زخم زبانهايى كه گاه از شخص بزرگى صادر مى‌شود كه اين بيمار او را محترم مى‌شمرد يا از كوچكى است كه در گذشته بر او ترحم مى‌كرده است»؛ (فكم من مهمّ من جوابه عرفه فعىّ عن ردّه، و دعاء مؤلم بقلبه سمعه فتصامّ‌ [1] عنه، من كبير كان يعظّمه، أو صغير كان يرحمه!).

آرى! او در اين حالت چون علم به فرارسيدن لحظه‌هاى پايان عمرش پيدا مى‌كند در فكر فرومى‌رود كه اموال مخفى داشته يا بدهكاريهايى به اشخاص كه مى‌بايست به بازماندگانش معرفى مى‌كرد و يا خانواده و دوستان او سؤالاتى درباره اين امور و يا آنچه مربوط به دفن و موضع قبر اوست از او دارند كه قادر به پاسخ گفتن نيست.

ابن ابى الحديد در اينجا داستان كوتاه و عبرت‌انگيزى را كه خود شاهد و ناظر بوده نقل مى‌كند، كه در لحظات آخر شخصى مى‌خواست وصيت لازمى كند، امّا


[1]. «فتصام» از ريشه «صمّ» به معناى كر شدن گرفته شده و «تصام» يعنى خود را به كرى زد.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 8  صفحه : 338
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست