نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 8 صفحه : 336
شد»؛ (ففزع إلى ما كان عوّده الأطبّاء من تسكين
الحارّ بالقارّ [1]، و
تحريك البارد بالحارّ، فلم يطفىء ببارد إلّا ثوّر [2] حرارة، و لا حرّك بحارّ إلّا هيّج برودة، و
لا اعتدل بممازج [3] لتلك
الطّبائع إلّا أمدّ منها كلّ ذات داء).
آرى! هنگامى كه فرمان قطعى مرگ فرامىرسد اسباب صحت و سلامت به كندى مىگرايد
و به اصطلاح: «سر كنگبين صفرا مىفزايد و روغن بادام سبب خشكى مىشود». گويى
داروها از اثر مىافتند و يا نتيجه معكوس مىدهند و طبق ضرب المثل معروف: «طبيبان
ابله مىشوند» و راه بيمار به سوى پايان زندگى هموار مىگردد.
آنچه در تعبيرات حساب شده مولا در اينجا آمده، اشاره به تقسيماتى است كه در
طبّ قديم رايج بود. در آن زمان اطبّا عقيده داشتند كه چهار نوع مزاج وجود دارد:
مزاج گرم، مزاج سرد، مزاج تر و خشك. از نگاه ديگر چهار نوع مزاج مركب شناخته شده
بود مزاج گرم و تر (كه به آن دموى مىگفتند) و مزاج گرم و خشك (كه آن را صفراوى
مىناميدند) و مزاج سرد و تر (كه آن را بلغمى نام مىنهادند) و مزاج سرد و خشك (كه
آن را سوداوى مىگفتند).
البتّه اين مزاجها هنگامى كه در حدّ اعتدال بود لطمهاى به سلامت نمىزد و
صاحبان آنها با تفاوت زيادى كه با هم داشتند همگى داراى زندگى خوبى بودند؛ ولى اگر
يكى از چهار تا (حرارت، برودت، رطوبت و يبوست) غلبه مىكرد ناچار بودند براى باز
گرداندن اعتدال مزاج به عوامل مخالف پناه برند؛ حرارت را با برودت فرونشانند و
برودت را با عوامل حرارت تحريك كنند و رطوبت را با يبوست بياميزند و يبوست را با
رطوبت تعديل كنند.
تأثير همه اينها در زمانى است كه كار از كار نگذشته باشد. هنگامى كه كار از
[1]. «قارّ» يعنى سرد از ريشه «قرّ»
بر وزن «حرّ» به معناى برودت است.