نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 641
محكم درهم مىشكنند و آن سنگهاى سخت چنان متلاشى و صاف مىشود كه همچون سرابى
لرزان و متلألئى به نظر مىآيد و جاى آنها، صاف و هموار مىگردد كه گويى هرگز كوهى
در آنجا وجود نداشته است»؛ (و ينفخ في
الصّور، فتزهق [1] كلّ
مهجة [2]، و
تبكم [3] كلّ
لهجة، و تذلّ الشّمّ [4] الشّوامخ [5]، و
الصّمّ[6]
الرّواسخ [7]،
فيصير صلدها [8] سرابا
رقرقا [9]، و
معهدها [10] قاعا [11] سملقا [12]).
از مجموع آيات قرآن به خوبى استفاده مىشود كه دو نوع تحوّل شديد و تكاندهنده
در پايان جهان و آستانه رستاخيز رخ مىدهد كه از آنها تعبير به نفخ صور (دميدن در
[1]. «تزهق» از «زهوق» بر وزن «غروب»
به معناى هلاكت و نابودى است.
[2]. «مهجه» در اصل به معناى خونى است
كه در درون قلب وجود دارد و حيات آدمى به آن بسته است.
سپس به خود قلب اطلاق شده است.
[3]. «تبكم» از «بكم» بر وزن «قلم» به
معناى لال شدن و از كار افتادن زبان گرفته شده و «بكم» بر وزن «قفل» جمع «ابكم»
يعنى شخص گنگ و لال.
[8]. «صلد» در اصل سنگ صاف و سختى را
گويند كه چيزى بر آن نمىرويد. سپس به معناى بخيل و انعطافناپذير نيز استعمال شده
و در اينجا همان معناى اوّل مراد است.
[9]. «رقرق» به معناى اشك خفيفى است
كه در چشم حلقه مىزند و مىدرخشد و از آن خارج نمىشود.
سپس به هرچيز كم و خفيفى اطلاق شده و نيز به معناى برق زدن و تلألؤ نيز بكار
رفته است و در جمله بالا به همين معناى اخير است.
[10]. «معهد» جايگاهى است كه به سوى
آن بازمىگردند و در تعبيرات امروز به آموزشگاه نيز اطلاق مىشود و «معهدها» در
اين خطبه به معناى جايگاه كوههاست.