نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 481
اسلام آن را در سايه تعليمات عالى اسلامى محو كرد و اين تعصّبات سرچشمه درگيرى
و خونريزى شد، لذا امام عليه السّلام به آنها مىفرمايد: «شما دم از اسلام و ايمان
مىزنيد؛ ولى تنها از اسلام نامى بر خود نهادهايد و از ايمان به تشريفاتى بسنده
كردهايد. آرى! شما شهادتين را بر زبان جارى مىكنيد و نماز و روزهاى در ظاهر
انجام مىدهيد؛ ولى از اصول تعليمات اسلام بىخبريد».
سپس امام به شرح اين جمله سربسته پرداخته، مىفرمايد: «شما مىگوييد: «النّار و لا العار» (آتش دوزخ آرى! اما ننگ و عار نه!) گويا مىخواهيد با اين شعارتان اسلام را
واژگون كنيد و حرمت آن را بشكنيد و پيمان الهى را كه خداوند آن را حرمى براى شما
در زمين قرار داده و وسيله امنيّت خلقش شمرده، نقض كنيد»؛ (تقولون: النّار و لا العار! كأنّكم تريدون أن تكفئوا [1] الإسلام على وجهه انتهاكا لحريمه، و نقضا
لميثاقه الّذي وضعه اللّه لكم حرما في أرضه، و أمنا بين خلقه).
جمله شعارگونه «النّار و لا العار» كه به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه
اوّلينبار از زبان «اوس بن حارثه» [2] شنيده شد و مفهومش اين است كه «ما از آتش استقبال مىكنيم
ولى ننگ را نمىپذيريم» در واقع از شعارهاى متعصّبين دور از اسلام است؛ آنها
مىگفتند:
«حاضريم به دوزخ برويم؛ اما حاضر
نيستيم مثلا فلان قبيله بر ما پيشى گيرد يا خونى از ما بريزد و انتقامش را دو
چندان نگيريم». امام مىفرمايد: «مفهوم اين سخن پشت كردن به اسلام و نقض پيمانهاى
الهى است».
جمعى از شارحان نهج البلاغه گفتهاند: جمله «النّار و لا العار» اگر در مورد
اهداف مقدّس باشد جمله خوبى است؛ ولى اگر درباره افتخارات موهوم قبيلگى باشد سخن
زشت و نادرستى است.
[1]. «تكفئوا» از ريشه «اكفاء» به
معناى واژگون كردن است.
[2]. او مردى بود كه در عصر جاهليّت
مىزيست؛ ولى مطابق نقل نوه او «حميد بن منهب» جدّش اوس بن حارثه با هفتاد نفر از
قبيله «طىّ» خدمت پيامبر رسيد و با آن حضرت بيعت كرد. (اسد الغابة، ج 1، ص 141)
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 481