نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 306
خويش خارج ساخته است؛ زندگى (براى آنها كه رفتند) همچون روزى بود كه گذشت يا
ماهى كه سپرى شد؛ تازههايش كهنه و فربههايش لاغر شده است»؛ (و انصرمت الدّنيا بأهلها، و أخرجتهم من حضنها [1]، فكانت كيوم مضى أو شهر انقضى، و صار جديدها
رثّا [2]، و
سمينها غثّا [3]).
آرى آنها كه عمرى كوتاه داشتند گويى به منزله يك روز بود و آنها كه عمرى
طولانى داشتند به منزله يك ماه كه گذشت.
جمله «أخرجتهم من حضنها» اشاره به اين است كه دنيا مدّتى آنها را در آغوش خود پرورش مىدهد، سپس آنها
را رها مىسازد و به كام مرگ مىفرستد.
جملههاى «صار جديدها رثّا، و سمينها غثّا» اشاره به دگرگونى همه نعمتهاى دنياست؛ نوها كهنه مىشوند و
از دست مىروند و چاقها لاغر مىگردند و با اين جهان وداع مىگويند.
آنگاه در ادامه اين سخن از وضع انسان در پايان جهان، به بحث از مواقف قيامت
مىپردازد، گويا در اينجا كلامى در تقدير است و يا مرحوم سيّد رضى به هنگام گزينش
عبارات بعضى از جملهها را نياورده است، مىفرمايد: « (سپس هنگامى كه مردم به عرصه
محشر مىآيند گنهكاران در برابر صحنه وحشتناكى قرار مىگيرند) در جايگاهى تنگ، در
ميان مشكلاتى بزرگ و آتشى پرسوز كه فريادش بلند، و زبانههايش آشكار، غرّش آن پر
هيجان، شعلههايش فروزان، خاموشىاش دور از انتظار، آتشگيرهاش شعلهور، تهديدش
مخوف، قرارگاهش (بر اثر دودهاى متراكم) تاريك و جوانبش تيره و ظلمانى، ديگهايش
جوشان و امورش سخت و وحشتناك است»؛ (في موقف
ضنك [4]
المقام، و أمور